خادم هارونالرّشید غذایی را پیش بهلول برد و گذاشت و گفت: «این غذا ویژهی خلیفه است که برای تو فرستاده است!»
بهلول آن را جلو سگی که در آن خرابه بود، گذاشت. خادم فریاد زد: «چرا غذای خلیفه را پیش سگ گذاشتی؟» بهلول گفت: «فریاد نزن؛ که اگر سگ بشنود که این از خلیفه است، او هم نمیخورَد!»
اربعین است، پس از رنج اسیری، زینب
شِکوهها دارد و در بارگه داد آید
اربعین است که با سینهی سوزنده، رَباب
چنگ بر موی زنان، از غم اولاد آید
در سینهی من آتشی افروخته است
از حسرت کربلا دلم سوخته است
دست من و دامن ولای احمد
چشمم به علی و آل او دوخته است
این کیست که هر جا برود، همچو بهار
بوی گل سرخ از فضا میآید؟
این کیست که حجّ خویش ناکرده تمام
«لبّیک» به لب، به نینوا میآید؟
عِطر حسینی وزید، ماه محرّم رسید
بند دل از هم گسست، موسم ماتم رسید
پادشه کربلا، تاج سر انبیا
زادهی خیرالنـّسا با سپه غم رسید
محرّم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالَم را بگویید:
«دوباره شور عاشورا بهپاشد»
اربعین است و مرا واقعهای یاد آید
دلم از غصّهی این قصّه به فریاد آید
هر زمانی که رسد بانگ و ندایی در گوش
یادم از قافلهی شام غمآباد آید
اربعین است و به دل، آتش سوزان دارم
چه کنم گر نه مرا اشک به امداد آید؟
اربعین است و سزاوارترین زوّار
بهر پابوسی آن اشرف امجاد آید
شبیه حضرت خورشید، آسمانی بود
که رود، تشنه شد و غرق در معمّا شد
غروب تلخ علیاکبر، آسمان پژمرد
شکست قلب پدر، درد عشق، معنا شد!
عمری است که راه سرخ تو میپوییم
با خون حماسههای تو میروییم
گَردی که گرفته ششگوشهی تو
فردا به گلاب دیدگان میشوییم
در کلاس عاشقی، عبّاس غوغا میکند
در دل هر عاشقی، عبّاس مأوا میکند
هر کسی خواهد رَود در مکتب عشق حسین
ثبتنامش را فقط عبّاس امضا میکند!
روزی بهلول را دیدند که وارد قبرستانی شد و بر سر هر قبری که می رسید، پایی به آن میزد و میگفت: «ای دروغ گو! دیدی مشتت باز شد! می خواستی مرا گول بزنی؟! خیال میکردی که من گول تو را خواهم خورد؟!» به او گفتند که به صاحبان این قبر چه میگویی؟ گفت: «اینها به من میگفتند: "ما خانه و باغ و مِلک زیاد داریم." به آن ها می گویم که ای دروغ گویان! اگر شما مالک این همه چیز بودید؛ پس چرا همراه خود یکی از آنها را نبردید؟!»
در خاموشی، هفت خصلت است:
1. عبادتی است بیزحمت؛
2. زینتی است بیزیور؛
3. شکوهی است بیسلطنت؛
4. حفاظتی است بیدیوار؛
5. بینیازی است از عذرخواستن؛
6. پوششی است برای عیبها؛
7. آسایشدادن است مالکین را.
پیامبر صلّ اللّه علیه و آله فرمودند که انسان ها بر چهار قسماند: سخی، کریم، بخیل و لئیم.
کریم کسی است که نمیخورد و عطا میکند؛
سخی کسی است که میخورد و عطا میکند؛
بخیل کسی است که میخورد و عطا نمیکند؛
لئیم کسی است که نه میخورد و نه عطا میکند.
حضرت آیتاللّه العظمی محمّد علی اراکی _ قدّس سرّه الشّریف _ : «مدّتی دستم ورم میکرد و زخم میشد و من ناچار بودم که همیشه تیمّم کنم؛ چون نمیتوانستم وضو بگیرم. درمانها هم تأثیری نداشت. روزی به حضرت معصومه _ علیها السّلام _ متوسّل شدم و به من الهام شد که دستکش بپوشم! چنین کردم و خوب شدم!»
منظر دلهای ما است کربوبلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
یک نگه کربلا به بوَد از صد بهشت
جنّت اهل دل است صحن و سرای حسین
سرّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود!
چهرهی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
این فرات بیوفا تنها سراب است، آب! آب!
نغمهی پیوسته طفل رباب است آب! آب!
از برای مرغک لبتشنهی بام حسین
تا قیامت جملهی دلها کباب است، آب! آب!
یوسف اگر روی تو را دیده بود
بساط حسن خویش برچیده بود!
نویسندگان وبلاگ : مصطفی یوسفی[0] علی رستمی[17] احمد مصطفوی[0] این جا محفل اعضایی از هیأت و کانون پیام آوران عاشورا است که هر شب با هم درباره ی مسائل معرفتی، محبتی و عملی مذهب تشیع، جلسه دارند و جلسات عمومی شان در صبح ها و شام های جمعه برگزار می شود و شما هم می توانید در آن ها شرکت کنید. برای دریافت نشانی جلسات می توانید در بخش «دیدگاه های شما»، درخواست نشانی کنید. |